زندگی و آراء فلاسفه آموزشی: ژان ژاک روسو

زندگی و آراء فلاسفه آموزشی: ژان ژاک روسو

فلاسفه آموزشی: ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau)

روسو فرزند دوم سوزان برنارد و ایزاک روسو ساعت‌ساز، در شهر ژنو سوئیس در سال ۱۷۱۲ به دنیا آمد. مادر او تنها ۹ روز پس از تولدش درگذشت و ژان ژاک به همراه برادرش تحت حمایت پدر و خاله‌اش بزرگ شد. رابطه او و پدرش بسیار عمیق و با محبت بدون شرط بود به طوری‌که برادر بزرگترش به خاطر بی‌مهری و کم‌توجهی پدر خانه را ترک کرد. گفته‌ می‌شود پدرش اولین فردی بود که او را با دنیای اسرارآمیز کتاب‌ها آشنا نمود و او ساعت‌ها از روز را صرف خواندن کتاب‌های داستان و رمان‌های عاشاقته بسیار زودتر از سن مناسبش‌ می‌کرد. اما این رابطه نیز دیری نپایید و پدرش بعد از یک جدال با مامور محلی از ترس دستگیری متواری شد و روسو تحت قیمومت دایی خود قرار گرفت و تحصیلات رسمی خود را با نظارت او آغاز نمود. با نزدیک شدن به سن جوانی به عنوان معلم سر خانه به استخدام یک خانواده متول درآمد مسئول تدریس به دو فرزند این خانواده شد این تجربه آغازگر تفکرات او در باب آموزش و پرورش کودکان گشت.

در سال ۱۷۴۱ روسو به دنیال پیدا کردن پایگاهی برای خود وارد پاریس شد. پاریس در این مقطع تاریخی محل گردهمآیی متفکران و فعالان عصر روشنگری بود. روسو به سرعت جذب محفلی از فلاسفه روشنگری شد و به زودی شغل خوبی به دست آورد گرچه آن را به سبب مجادله با سرپرست خود از دست داد.

در این دوره زندگی عاطفی روسو نیز دستخوش تحولی گردید و او در دام عشق یک خدمتکار بی‌سواد به نام ترزا افتاد و رابطه عاشقانه آنها به مرور ۵ فرزند را برایشان به ارمغان آورد هر چند که این زوج هیچ یک از فرزندان خود را نگه‌داری نکردند و آنان را به مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست سپردند گرچه روسو و ترزا سال‌ها بعد به طور قانونی با هم ازدواج کردند. شهرت روسو به عنوان یکی از برزگترین فلاسفه و نظریه‌پردازان حمایت از کودکان باعث نشد که از فرزندان خود مراقبت نماید.

روسو در پاریس در سال ۱۷۴۹ برنده مسابقه رساله‌نویسی در باب رابطه علم و هنر و اخلاق شد با این پیام جنجالی که هنر و علم نه تنها در خدمت رشد اخلاقی نیستند بلکه نقش مخربی نیز دارند. آثار روسو به طور پیاپی در فاصله سال‌های ۱۷۵۰ تا ۱۷۷۲ منتشر‌ می‌شد و کتابهای مهمی همچون قرارداد اجتماعی، امیل هر دو در سال ۱۷۶۲ نگاشته شدند.

روسو در سال‌های پایانی عمر خود به انگلستان رفت و در منزل فیلسوف برجسته دیوید هیوم به سر‌ می‌برد هر چند که این دوستی نیز دیری نپایید و به زودی مجادله و سوءظن نسبت به هیوم در دل روسو رخنه رکرد و او را به خروج از انگلستان واداشت. نهایتا روسو در سال ۱۷۷۸ در شهری نزدیک پاریس درگذشت.

فضای فکری – سیاسی و اجتماعی زمان روسو
نمی‌توان آرا و آثار روسو را بدون توجه به فضای سیاسی اقتصادی و فکری دوره زندگی او به درستی درک کرد. روسو یکی از شاخص ترین چهره‌ها در دورانی است که به عصر روشنگری مشهور است. در دورانی که رنسانس و اصلاحات دینی فضای فکری و اجتماعی غرب را درهم نوردیده بود و کلیسا با تمام جاه و جبروت خود اینک داشت از صحنه سیاست و اجتماع رخت بر‌ می‌بست و فضای نو اندیشی و اصلاح‌گری کل اروپا را در بر گرفته بود. متفکران و فلاسفه عصر روشنگری دیگر قرائت انجیلی از جهان هستی را به کنار گذاشته بودند و در پی شناخت عالم هستی به عنوان تنها منبع قابل درک و اتکای کسب معرفت بودند. طبیعت و عالم هستی در نظر این متفکران جلوه‌گاه قدرت خلقت خداوند بود و این بشر بود که‌ می‌بایست با تکیه بر شعور و درک و احساس خود رمز و راز هستی را کشف‌ می‌نمود و راه خود را در ابن جهان تعیین‌ می‌کرد. این متفکران به سرعت در مسیر قرار دادن انسان در مرکز جهان هستی بودند و اعتقاد داشتند که بشر در حال رشد و ترقی است و ارتقای فرد به تبع آن جامعه ممکن‌الحصول است بشر باید با شناخت عناصر و نظم طبیعت، مسیر رشد و پیشرفت جامعه بشری را پیدا کند.

روشنگری تاثیرات عمیقی بر فلسفه و نظام آموزشی نیز بر جای گذاشت. تاکید بر طبیعت سبب شد آموزشگران عصر روشنگری مطالعه طبیعت جهان و انسان را به عنوان محور، محتوا و روش آموزشی به رسمیت بشناسند و ترویج نمایند. مطالعه متون دینی و به طور کلی کتاب بدون تجربه دست اول از طبیعت و مناسبات آن رفته رفته از نظام آموزشی کنار گذاشته شده و به جای آن مطالعه طبیعت، شناخت قوانین و رویدادهای طبیعی در دستور کار آموزشگران قرار گفت. همچنین درک و شناخت طبیعت منجر به تحول دیگری نیز گردید که همانا توجه به طبیعت انسان و شناخت مراحل رشد و تکامل او بود که این قدم بزرگی در راه شناخت مراحل رشد کودک و اهمییت یافتن دوران کودکی به عنوان یک برهه حساس و بسیاری مهم در مراحل رشد انسان بود. دیگر کودکان به عنوان موجودات نادان و ناتوانی که تنها‌ می‌بایست تحت نظام خشک و پادگانی تحت نظارات والدین و معلمان مورد تربیت و اصلاح قرار گیرند شناخته نمی‌شدند بلکه موجودیت و طبیعت کودکان خود مرکز توجه قرار گرفت. آموزشگران در تلاش بودند با شناخت نیازها و توانایی‌های کودکان، نحوه آموزش و تربیت مورد نیاز هر مرحله از رشد کودک را دریابند و برنامه‌ریزی خود را نه بر اساس محتوای از پیش تعیین‌شده و روتین بلکه بر اساس طبیعت و آمادگی بدنی – روانی – ذهنی کودکان تنظیم نمایند.

آرای تربیتی روسو
آرای تربیتی روسو به طور عمده در یکی از مهم ترین آثار مکتوب او به نام “امیل” منعکس شده است. امیل یک مانیفست داستان‌واره از اندیشه‌های روسو در باب تعلیم و تربیت کودکان است. او هرگز به ذکر بایدها و نبایدها به طور مستقیم نپرداخته بلکه در امیل تلاش نموده که افکار خود را بر اساس یک داستان به مخاطبانش عرضه نماید. امیل یک کودک یتیم است همانند خود روسو مادرش را در نوزادی از دست داده و برای تعلیم و تربیت به یک معلم سپرده شده است. اما نحوه تربیت امیل به طور کلی متفاوت از چیزی است که بسیاری در خصوص نحوه آموزش کودکان تصور‌ می‌کردند.

معلم در خصوص تربیت امیل نظرات منحصر به فردی دارد او امیل را به روستای دوردستی‌ می‌برد جایی که او به دور از اجتماع انسانی و روابط اجتماعی با آن چیزی که در نهاد و طبیعت او وجود دارد بزرگ خواهد شد. روسو به شدت متعقد به پاکی سرشت انسانی بود و اینکه آنچه انسان را خراب‌ می‌کند اجتماع است. تمام کودکان پاک و نیک آفریده‌ می‌شوند و این جامعه و روابط مریض انسان‌هاست که از این نیکوسرشتان، دزد و قاتل و راهزن‌ می‌سازد. بنابراین اولین گام در تربیت امیل، دور کردن او از سایرین تا جایی ممکن و اجازده دادن به طبیعت نیک او برای بالیدن و رشد یافتن است.

روسو جزو نخستین نظریه‌پردازانی به شمار‌ می‌روند که مراحل رشد انسان را به این شکل دقیق و مشخص طبقه‌بندی نموده است. او مراحل رشد کودک را از بدو تولد تا ۵ سالگی، از ۵ تا ۱۲ سالگی، از ۱۲ تا ۱۸ سالگی و از ۱۸ تا ۲۰ سالگی تقسیم‌بندی‌ می‌کند و معتقد است کودک در هر سنی نیازهای تربیتی و آمادگی یادگیری متفاوتی دارد.

از نوزادی تا ۵ سالگی جسم او مهم‌ترین بخش هر کودک است. او چیزی از دنیای افکار انتزاعی نمی‌داند تنها چیزهایی که درک‌ می‌کند احساسات است، درد و لذت، شادی و غم. مهم ترین نیاز کودک تربیت بدنی است او نیاز به تغذیه کافی و فعالیت در فضای آزاد دارد تا رشد ماهیچه‌ها و سلامت بدن او تامین شود. کودک در این دوره نیاز به محبت و توجه کامل والدین و معلمان خود دارد و باید دوست داشته شود و احساساتش رشد یابد.

از سن ۵ تا ۱۲ سالگی مرحله دوم رشد کودک اتفاق‌ می‌افتد زمانی که کودک نیاز دارد به کشف محیط پیرامون خود دست یابد بنابراین مهمترین قدم تربیتی باید آشنا کردن کودک با جهان طبیعی باشد. آموزش علوم باید به صورت طبیعی در اثر حرکت و گردش در فضای آزاد و تعامل نزدیک با عناصر طبیعی باشد. کودک هنوز آمادگی خواندن و نوشتن ندارد افکار انتزاعی، اخلاقیات و مجردات به درد او نمی خورد. کودک نباید زودتر از موعد با کتاب آشنا شود آموزش او نباید از طریق مطالعه کتاب‌ها بلکه باید از طریق تجربه دست اول او از طبیعت شکل گیرد.

در دوره سنی ۱۲ تا ۱۵ سال، آموزش کودکان شکل پیشرفته‌تری به خود‌ می‌گیرد آموزش همچنان از طریق تجربه دست اول از محیط زندگی از طریق بازدید از جنگل و فضای سبز، کاشت گیاهان و سبزیجات و تماشای رشد گیاهان و حیوانات اتفاق‌ می‌افتد. مهم ترین نیاز کودک در این سن از نظر روسو درک کاربرد اجسام است یعنی اینکه هر وسیله‌‌ای به چه دردی‌ می‌خورد و چه کاربردی دارد. او در این سن بهترین کتاب مناسب کودکان را داستان “رابینسون کروزو”‌ می‌داند که ماجراهای زندگی فردی را بازگو‌ می‌کند که در یک جزیره تنها رها شده و به طور طبیعی آموخته بود که نیاز‌های خود را از طریق تعامل با محیط طبیعی برطرف نماید.

در مرحله بعدی بین ۱۵ تا ۱۸ سالگی روسو کودکان را در دوره نوجوانی فرض‌ می‌کرد که مهم‌ترین نیاز و سوالات آنها حول محور جنسیت است او به سوالات جنسی کودک پاسخ‌های سر راست و مستقیم‌ می‌دهد و معتقد است نوجوان در این سن این آمادگی را دارد که در خصوص روابط اجتماعی، احساسات و نیازهای دیگران ببیند و بیاموزد. او نوجوان را به سفرهای کوتاه‌ می‌برد تا با مردم آشنا شود اما همچنان از اختلاط کامل او با اجتماع پرهیز‌ می‌نماید.

در دوره سنی ۱۸ تا ۲۰ سال، امیل وارد دوره “انسانیت”‌ می‌شود به این معنا که رشد او به کمال خود نزدیک‌ می‌شود او آمادگی دارد در خصوص مسائل پیچیده و انتزاعی، اخلاقیات، دین، روابط اجتماعی، سیاست و فرهنگ بیاموزد و افکارش را پرورش دهد. او جوان را به مطالعه تاریخ فرا‌می‌خواند اما نه تاریخی که توسط مورخان نوشته شده که به باور او تحریف شده و نادرست است بلکه به مطالعه تاریخی که خوبی‌ها و بدی‌ها را هر دو نشان دهد و تاکید کند که نهاد نیک انسان‌ها همواره در تاریخ توسط اجتماع ویران شده و نابود گشته است.

آموزش دینی
روسو کاتولیکی بود که بعدها به مذهب پروتستان پیوسته بود لذا همواره عقاید مذهبی در افکار او نقش مهمی ایفا‌ می‌کرد اما مذهب برای روسو شکل دیگری داشت او به خداوند ایمان داشت اما شناخت او را نه از طریق رفتن به کلیسا بلکه از طریق مطالعه آثار خلقت در طبیعت به رسمیت‌ می‌شناخت.

آموزش دختران
عقاید پیشروی روسو در خصوص تعلیم و تربیت البته فارغ از نگاه جنسیتی و پدرسالارانه نبود. در کتاب امیل، شخصیت سوفی یعنی دختری که با شرایطی مشابه امیل بزرگ شده و برای عشق ورزیدن و محبت به امیل تربیت شده بود، جایگاه ویژه‌‌ای داشت. او تربیت دختران را در راستای طبیعت زنانه آنها صحیح‌ می‌دانست او زنان را به طور ذاتی منفعل، ضعیف، رئوف و مهربان‌ می‌دانست که باید تربیتی در خور این طبیعت نصیبشان‌ می‌شد نقش آنها آرامش‌بخشی به مردان و رام کردن طبیعت تند و تیز مردانه در زندگی مشترک بود.

نقد روسو
روسو را یکی از بزرگترین فلاسفه تعلیم و تربیت‌ می‌شناسند چراکه آرای تربیتی او در خصوص نحوه آموزش کوکان در نوع خود بسیار حیرت‌انگیز و پیشرو محسوب‌ می‌شود. باورهای روسو در مورد طبیعت و ذات کودکان سنگ بنای آموزش کودک محور شناخته‌ می‌شود که آموزش را نه بر اساس انتقال صرف و یک طرفه دانش از معلم و کتاب به ذهن ‌دانش‌آموز بلکه از طریق ارائه آموزش متناسب با توان و آمادگی کودکان‌ می‌دانست.

آموزش از نظر روسو نه تنها برای شکوفایی فردی بلکه برای ساختن نسلی تو و جامعه‌‌ای جدید است جامعه‌‌ای که از طریق تربیت نسلی سالم و پاک سرشت در پی حل مناقشات و اختلافات و فسادهایی است که ساختار جامعه را ویران‌ می‌کند. روسو سعی داشت نسلی را تربیت نماید که بر اساس سرشت نیک خود رشد کرده و از گزند عوامل مخرب طبیعی به دور مانده است.

روسو بر خلاف بسیاری از پیشینیان خود از جمله افلاطون، ارسطو، اکوئیناس و کالوین، اعتقادی به انتقال دانش و فرهنیختگی از طریق تعلیم و منابع علمی، دینی و فلسفی نداشت بلکه در عوض تجربه دست اول از طبیعت را اساس ‌دانش‌آموزی‌ می‌دانست. منتقدان روسو اما نظرات او در باب تربیت را بسیار ایده‌آل‌گرا و آرمانی‌ می‌دانستند به طوریکه بر این باور بودند که روسو به طور کلی از عالم انسانی و مقتضیات اجتماعی دور شده است. روش‌های تربیتی او در خصوص منزوی کردن کودکان با واقعیات زندگی جوامع انسانی در تناقض و کاملا غیرعملی است.

از سوی دیگران این انتقاد بر نظرات او وارد است که وقتی کودک در مرکز انتخاب راه و رسم زندگی باشد امکان انتخاب صحیح از میان‌ می‌رود زیرا یک کودک از درک و دانش کافی متناسب با نیازهای آموزشی و تربیتی خود برخوردار نیست و لذا نمی‌تواند در مورد آنچه مورد نیاز اوست به درستی تصمیم بگیرد. هر کودکی نیاز دارد از آموزشی متناسب با نیازهای جامعه برخوردار باشد تا قادر شود در آینده فرد مفید و مناسبی برای جامعه گردد.

با این حال نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که روسو یک سنت شکن پیشرو بود که تاثیر عمیقی بر تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت غربی گذاشت. او مدافع تمام‌عیار حقوق کودکان بود که آثار تربیتی او همچنان مورد استناد و رجوع و منبع الهامی برای اندیشمندان تعلیم و تربیت در دوره معاصر به شمار‌ می‌رود.

 

منبع: آموزمگ: زندگی و آراء فلاسفه آموزشی: ژان ژاک روسو