حل مسئله و فرایندهای آن

حل مسئله و فرایندهای آن

راهبردهای حل مسئله کدامند؟

حل مسئله
حل مسئله عبارت است از پردازش شناختی برای تبدیل موقعیت مفروض به موقعیت مطلوب در حالی که شخص حل‌کننده برای حل آن به طور آماده، روش واضحی ندارد.

حل مسئله تفکر و رفتاری است جهت رسیدن به هدفی که به آسانی در دسترس نیست. این تعریف شامل چهار ایده اساسی است.

– نخست اینکه حل مسئله یک امر شناختی است یعنی در درون ذهن یا دستگاه شناختی حل‌کننده روی می‌دهد پس وجود آن را می‌توان تنها به‌طور غیرمستقیم از رفتار حل کننده استنباط کرد.

– دوم آنکه حل مسئله یک فرایند است یعنی متضمن دستکاری معلومات در دستگاه شناختی یا ذهن حل کننده‌ است (یعنی اجرای عملیات شناختی روی بازنمایی‌های نمادی درونی).

– سوم اینکه حل مسئله جهت‌دار است یعنی غرض از آن حل کردن یک مسئله‌ است.

– چهارم و آخر اینکه حل مسئله امری شخصی است یعنی دشواری تبدیل یک حالت مفروض از یک مسئله به یک حالت مطلوب بستگی به دانش کنونی حل‌کننده مسئله دارد.

یک مسئله وقتی موجودیت می‌یابد که وضعیتی مفروض در ابتدا وجود دارد و حل کننده می‌خواهد آن وضعیت به‌صورت مطلوب تغییر یابد.

چرخه حل مسئله
۱- تشخیص مسئله
۲- تعریف مسئله
۳- تنظیم راهبرد حل مسئله
۴- سازماندهی اطلاعات درباره مسئله
۵- تخصیص منابع
۶- نظارت و ارزیابی

انواع مسائل
۱-مسائل خوب ساختار
۲- مسایل بد ساختار

-مسائل خوب ساختار مسیرهای روشن و واضحی برای راه حل دارند. این گونه مسائل را خوب تعریف شده می‌نامند. نمونه چنین مسائلی این است که چگونه مساحت متوازی الاضلاع را محاسبه می‌کنید.

-مسائل بد ساختار فاقد مسیرهای روشن برای رسیدن به راه حل هستند به این مسائل بد تعریف شده هم می‌گویند. نمونه چنین مسائلی این است که وقتی هیچ کدام از دو طناب آنقدر بلند نیست که بتوان با در دست گرفتن یکی از آنها به دیگری رسید چگونه این دو طناب آویزان را به هم گره می‌زنید؟

راهبردهای حل مسئله
از راهبردهای حل مسئله می‌توان به این موارد اشاره کرد
۱- الگوریتم‌ها (یک راهبرد حل مسئله‌است که مستلزم پیروی از یک قاعده، روش یا متد خاص است و ضرورتاً به راه حل صحیح می‌انجامد.)
۲- بینش (درک ناگهانی از چگونگی حل مسئله)
۳- روش‌های اکتشافی (راهبردهای غیر رسمی شهودی و حدسی است که برخی اوقات منجر به راه حلی مؤثر می‌شوند و گاهی به راه حل موثری نمی‌رسند.

روش‌های اکتشافی
۱- تحلیل وسیله هدف: حل‌کننده مسئله با نگاه کردن به انتهای هدف مورد جستجو مسئله را تحلیل می‌کند و سعی می‌کند فاصله میان موقعیت فعلی وهدف نهایی در آن فضا را کاهش دهد.
۲- کار به سمت جلو: حل‌کننده مسئله از ابتدا شروع و سعی می‌کند مسئله را از ابتدا تا انتها حل کند.
۳- کار به سمت عقب: حل‌کننده مسئله از آخر شروع و سعی می‌کند از آنجا به سمت عقب حرکت کند.
۴- تولید و آزمون: حل‌کننده مسئله صرفاً گزینه‌ای از اقدامات مختلف را نه الزاماً به شیوه‌ای نظام‌مند انجام می‌دهد و سپس توجه می‌کند که کدام یک از آن اقدامات عمل خواهد کرد. رایانه‌ها احتمال دارد از راهبردهای الگوریتمی حل مسئله استفاده کنند.

به نظر می‌رسد انسان‌ها بیشتر از روش‌های اکتشافی غیر رسمی استفاده می‌کنند. در حل مسائل بد ساختار انتخاب بازنمایی مناسب برای مسئله به شدت بر آسانی دستیابی به راه حل درست تاثیر می‌گذارد.

موانع موجود برای حل مسئله
۱- آمایه ذهنی: آمایه ذهنی که استحکامات نیز نامیده می‌شود راهبردی است که در گذشته موثر بوده‌است اما برای مسئله خاصی که باید در حال حاضر حل شود موثر نیست، نوع خاصی از آمایه ذهنی تثبیت کار کردی است. تثبیت کارکردی عدم توانایی درک این واقعیت است که چیزی که مورد استفادهٔ شناخته شده و خاصی دارد ممکن است برای تامین اهداف دیگری هم مورد استفاده قرار بگیرد.

۲- انتقال: تسری دانش یا مهارت از موقعیت یک مسئله به موقعیت دیگر است. انتقال هم می‌تواند مثبت باشد هم منفی. انتقال مثبت زمانی رخ می‌دهد که حل مسئله قبلی باعث تسهیل حل یک مسئله جدید می‌شود. انتقال منفی زمانی رخ می‌دهد که حل مسئله قبلی باعث دشوارتر شدن حل مسئله بعدی شود برخی اوقات مسئله قبلی باعث می‌شود که فرد در مسیر نادرستی قرار گیرد.

۳- رشد نهفته: رشد نهفته بدنبال یک دوره کار شدید روی مسئله پدید می‌آید. رشد نهفته عبارت از رها کردن مسئله برای مدتی و سپس بازگشت به آن است.

 

منبع: آی هوش: حل مسئله و فرایندهای آن